جون که سه سال است ازدواج کرده است، می خواست هر چه زودتر بچه دار شود، اما از شوهرش که تمایلی به رابطه جنسی نداشت، ناراضی بود. با این حال، پدر زنم که با من زندگی می کرد، هر روز مادر شوهرم را در آغوش می گرفت. یک روز، مادر شوهرش تصمیم گرفت با یک دوست زن به سفر برود و سه روز از خانه دور بود و جون برای برآورده کردن خواست هایش، ۱۰ فعالیت کوتاه مدت بارداری را با جی پو نا برابر پدر شوهرش آغاز کرد.