مای، کارمند جدیدی که از رئیس میانسالش به خاطر آزار جنسی نفرت داشت او با کسی از همان شرکت قرار می گذاشتند و زندگی خوشی داشت. یک روز، پس از چند ساعت از نوشیدن الکل با یک کارگردان که به مرگ در یک سفر کسب و کار نفرت، من از خواب بیدار شد ... فقط دو نفر در اتاق هتل با مدیر! مای که در گوشی هوشمند خود از چهره ای که مورد تجاوز قرار گرفته بود عکس گرفته بود، بی امان او را با آن مالید و پیستون چسبنده ای دریافت کرد تا اینکه دیوانه شد. مای که احساسات جنسی خود را با کارگردان بیدار کرده بود، قبل از اینکه او آن را می دانست به دوستیابی با پدرش معتاد بود.