دای که از رابطه جنسی بی اطلاع است، نمی دانست که چگونه نشات گرفته خود را بیرون کند و روزهای خود را در عذاب به سر برد. در چنین زمانی، من غوطه را گرفتم و با مادر دوستم، موموکو، که همیشه با من مهربانانه رفتار می کند، مشورت کردم. موموکو که مشکلات خود را می دانست، گیج شد، اما مخفیانه