- تجدید دیدار با پسر عموی من، که به من چسبنده بود وقتی که من یک کودک بود، برای اولین بار در 10 سال! - اگر شما مشتاقانه منتظر دیدن او رشد زیبا، پسر عموی خود را تبدیل به یک دختر کوچک اسکاچیچ! قرار بود اينطور باشه... وقتی شوکه شدم، پسر کاکایم مرا با یک سو تکان دادن از چهره خراب شده، هق هق کرد! به محض این که من خودم را بخشید، من برای درج و شات واژن خواسته ...!