- من یک اتاق با بدترین دوست پسر سابق در شرکت و سفارش سفر کسب و کار به اشتراک گذاشته است. - او ساخته شده بود به نوشیدن یک فرداسیاک بدون دانستن آن، و دیک او مرطوب بدون گوش دادن به آنچه بدن او گفت. من دوست پسری دارم که نامزد کرده! - به کیمسکو باشکوهی که آب ایکی را می خشکد، خوشبختی و خوشبختی آزاد می شود. من بیشتر می خواهم! من را بیشتر مرکب! -از دست دادن لذتش، اون ديوانه ميشه و در موقعيت دختر گاوها قرار مي هد.