ریکو خوشحال بود که با شاگردانش که برای اولین بار در 15 سال گذشته دوباره به هم پیوستند، تجدید دیدار کرد، اما او کمی در مورد رشد آنها احساس تنهایی کرد. در راه برگشت، او با کاشیواگی، یک دانشجوی سابق که با او شرکت می کرد، ملاقات می کند. و دو نفر که در مورد خاطرات هیجان زده بودند ... ریکو که از اعتراف جدی کاشیواگی که به آرامی رهبری می کند، تکان خورده بود، به خودش می گوید که او حرکت خاطر است و خود را به خود می هد. ریکو برای اولین بار در لذت مزه کردن غرق می شود که نمی توانست با شوهرش احساس کند. - بدن با حس عمیق لذت ...