[لونا که از سنین جوانی در یک خانواده معتبر بزرگ شده بود، به دلیل خلوصش مجبور به ازدواج با مردی شد که به عنوان دوست خوب پدر و مادر دوست نداشت. در آن زمان خسته کننده، تمایل به یک پسر غیر قابل کنترل می شود ...] - من با دو مرد M که در یک برنامه تطبیق ملاقات کردم قرار داشتم، و به محض اینکه وارد هوتل شدم، برهنه بودنم را پوست کردم. - "من به شما اجازه رابطه جنسی با کسی که درست کردم حق دور!" - یک بانوی جوان نجیب با خوشحالی با پسران بازی می کند تا آنجا که او دوست دارد!