یک روز، من در یک سفر بهار آب گرم با بهترین زن و شوهر دوست او رفت و بهترین دوست او یوکا برای اولین بار ملاقات کرد، و من در نگاه اول با نوع ایده آل من عاشق او شد. با این حال، وقتی فهمید که یوکا با دوست پسرش نامزد کرده است، دل شکسته بود. آن شب، وقتی یوکا به تنهایی به چشمه آب گرم رفت، من نمی توانستم به چیزی فکر کنم، و با وجودی که می دانستم این خوب نیست، من او را دنبال کردم.