برادر شوهرم که دیدار شوهرش را در بیمارستان تمام کرده بود، ناگهان در خانه به ملاقات من رفت. همسرش برادرش استقبال او را برای اولین بار در مدت زمان طولانی را ببینید، اما هدف واقعی خود را ... "خوب است اگر سرطان من تکرار نمی شود، و اگر چیزی اتفاق می افتد، دریغ نکنید به من چیزی بگویید،" ناگهان، برادر زن من در آغوش گرفت و دستمالی کردن چرند من بدون درک دلیل. "برادر زن، نه!" - او را تحت فشار قرار دادند و او را licked، و در حالی که مقاومت، بدن همسرش واکنش حساس است. "اوه نه، لگن من به تنهایی حرکت می کند!" - او همسری است که به عنوان خانه دار در خانه یک آشنا کار می کند که شوهرش برای بازپرداخت بدهی هایش از او مراقبت می کرد، اما پسرش در گذشته از این همسر کیناه داشته است. "شما استفاده می شود یک معلم در مدرسه، شما وحشتناک در آن زمان بود" "من واقعا متاسفم" "من واقعا متاسفم" "این خوب است برای حفظ تمیز کردن، آه ~ شما یک الاغ خوب" پسر که با از بالای شلوار خود را ویترین. - در حالی که گفت: "لطفا آن را متوقف دیگر!"، هنگامی که من پیچ بزرگ به همسرم که چند بار spouts، من فریاد می زنم "نه، نه، آه آن شگفت انگیز است" و رول تا. دو قسمت ضبط شده است.