پسر عمویی که فرار از خانه پس از مبارزه با پدر و مادرش ، خواهرش است که دوستیابی ، تازه وارد در دایره... من از شما در مورد جزئیات این وضعیت نمی پرسم، اما من به دلایل مختلف زندگی با یک دختر را برای یک هفته آغاز کردم. در ابتدا، ما مراقب هم بودیم، اما ما شروع به راه رفتن در اطراف خانه به صورت نسبتا بی دفاع، و البته من نیز ساخته شده بود و در عذاب، و من تعجب اگر آن را یک ضعف است که من اقامت بیش از وجود دارد، اما حتی اگر من دیدم نبدا من جی پو، به جای ساخت یک چهره نفرت انگیز، من آن را به آرامی لمس، و من قادر به انجام کاری شیطان به راحتی! !!