یوکا که سه سال است ازدواج کرده است، با شوهرش مشغول بود و همیشه از یکدیگر می گذشت و زندگی شبانه اش از بین رفته بود. یک روز، در حالی که از یک کار نیمه وقت به خانه بر می گشت، حمل و نقل به دلیل باران شدید ناگهانی متوقف شد و یوکا که به کار نیمه وقت خود که خیس شده بود بازگشت، با سوزوکی، یک دانشجوی پاره وقت تنها بود. - هر دوی آنها گیج شده بودند، اما سوار سوزوکی شدند، که از ظاهر مرطوب و شفاف یوکا هیجان زده بود، و میل جنسی خود را برآورده کردند.