عکسی از او که وقتی دانشجو بود با هم قرار می گذاشتند از جعبه ای که کنار می زد بیرون آمد. من نوستالژی به عکس نگاه میکردم. دوست خوبي بود وقتي دانشجو بودم من او را برای اولین بار در خانه اش ملاقات کردم. بله، مادر دوستم اولين دوست دخترش بود من در نگاه اول عاشق او شدم و چند بار به خانه دوستم رفتم. و من او را با افکارم زدم. البته ، من پسر همکلاسی و شوهر ، اما او خندید و گفت که او خواهد بود او را برای یک روز و من بوسه...