دوست دوران کودکی من که اکنون در کانسای زندگی می کند، ناگهان آمد تا در خانه من بماند! - من با دوست دخترم که با هم قرار می گذاشتند وارد یک کاسه شدم، و این یک فضای ناجور بود. - من فکر کردم که من به عنوان یک مرد نمی بینم، اما دوست دوران کودکی من که حسادت سوار اسب شد و شروع به حرکت لگن خود را با خشونت در موقعیت دختر گاودار، و انزال تا آنجا که او می تواند با پیستون الاغ stakeout. از آن روز به بعد، من توسط دختر گاودار الاغ بزرگ دوست دوران کودکی من استخوان شد و فشرده اسپرم تا توپ طلا خالی بود.