این یک خاطره مخفی است که شما هرگز فراموش نخواهد کرد. تابستان گرم و بسیار گرمی بود. من تصمیم گرفتم که یک جای برای حرکت از طرف شوهر مصروف خود پیدا کنم، بنابراین تصمیم گرفتم که به یک پیش نمایش با کون کیریشیما، یک مشاور املاک بروم. کیریشما کون همکلاسی من است وقتی که من یک دانش آموز بودم... در واقع، این اولین عشق من هم بود. گذراندن وقت به تنهایی با کیریشما کون باعث شد که احساس گرمی کنم، انگار که به روزهای مکتبم برگشته ام. در حالی که توسط گناه عذاب، ما می توانیم امیال ما را سرکوب نمی ...