شوهرم شش ماه پيش مُرد مگومی تصمیم گرفت که دخترش و شوهرش با هم زندگی کنند و هر سه آنها با هم زندگی خواهند کرد. اخیراً به نظر می رسد که دخترم مشغول کار است و زندگی شبانه اش با دامادش کاهش یافته است. یک روز دخترش حالت بدی داشت و مگومی و دامادش با هم شام می خوردند. داماد بیش از حد مست است که روی پای خود راه برود. مگومی داماد خود را روی فوتون گذاشته است. داماد مگومی را با همسرش اشتباه گرفت، او را در آغوش گرفت، او را بوسه زد و با او به اطراف رفت. مگومی مقاومت می کرد، اما او احساس می کند بدن یک مرد برای اولین بار در مدت زمان طولانی ...