ادامه از کار قبلی... یوشیکی که توسط پسر کاکای مورد اعتمادش اکیرا زنا شده بود، با قلبی شکسته به عنوان کارمند شرکت اکیرا شروع به کار کرد. من از یوشیکی پرسیدم، که در اواسط کار استخدام شده بود، "آیا شما خوب هستید؟ کسی که با مهربانی به من زنگ زد کانا سان بود، کارمند شرکت. یوشیکی تمایل بی پروا برای زیبایی خود را داشت، اما او مطلع شد که او یک زن متاهل که در حال حاضر جونپی که در همان شرکت کار می کرد پیوست، بنابراین او موفق به سرکوب حقانی خود را ...!