ریکو سیو یک کارمند زن یک اداره دولتی است. وظیفه او این است که به خانه های ساکنان نیاز به ارائه مشاوره و پشتیبانی مراجعه کنید. با این حال، در موارد نادر، او با مرد جوانی مواجه می شود که از وضع موجود خراب شده و زندگی فاسدی دارد. -"من نمی توانم چنین بره شیرین و ناز را تنها بگذارم-" او نمی تواند کمک کند اما شلاق عشق است که با آتش در مادری و قلب ادیستیک او مجازات. "بهم بگو ملکه"