در راه خانه یک روز، او بهترین دوست خود، جون، که مست کردم و آخرین قطار از دست داده است. وقتی او را به هوتل بردم تا از او مراقبت کنم..."آیا می خواهید کمی بیشتر با من بمانید؟" جون به او تکیه می کند حتی اگر او بداند که این خوب نیست. - دلیل کاملا توسط صدای شیرین و درجه حرارت بدن است که شما احساس می کنید شکست خورده است. من التماس شد و حتی شات واژن ... -من تا صبح از مسير عبور کردم ضربه و شلیک زبان، شات واژن دختر گاوی، و در نهایت شات واژن سکس چند بار در کنار خواب او.