کارن یک ماه پیش به طور پاره وقت در یک فروشگاه راحتی کار می کند تا هزینه سفر فارغ التحصیلی خود را تامین کند. آئوی در نگاه اول از اولین باری که کارن را با لبخند فوق العاده ملاقات کرد عاشق کارن شد و دیوانه او بود. با این حال، کارن یک دوست پسر دارد، و آئوی روزهای خود را در عذاب با عشق بی دلیل می گذراند... یک روز، وقتی متوجه می شود که کارن خوب نیست، آئوی با او مشورت می کند تا به یک قدرت تبدیل شود.