دوست بزرگتر دوران کودکی که من دوست داشتم. من او را برای مدت طولانی به عنوان یک بزرگسال دیده نمی شود. یک روز، یک دوست بزرگتر خواهر دوران کودکی که رویای خود را از تبدیل شدن به یک کالیفرنیا برآورده و نقل مکان کرد دور به خانه پدر و مادر خود را برای اولین بار در مدت زمان طولانی بازگشت. در حالی که صحبت کردن در مورد روز های قدیمی، من به یاد داشته باشید که من همیشه دوست خواهر من. من نمی توانم احساساتم را سرکوب کنم، بنابراین می خواهم او حداقل در چند ساعت گذشته خواهر بزرگتر خودم باشد. خواهرم که در ابتدا گیج شده بود، به تدریج شروع به احساس آن کرد.