من در یک هوتل تجارتی در توکیو کار میکنم، و من مسئول پذیرایی هستم. او افتخار و خوشحال بود برای سرگرم کردن و خدمت به انواع مهمانان. یک روز، من به اتاق مشتری رفتم، اما در آنجا به شدت مورد حمله قرار گرفتم. از آن روز به بعد، مشتری همچنان برای شب های متوالی باقی بماند، و روز از تماس با گسترش وبلور کردن بدن من آن را به عنوان حریص آغاز شد. من غرور یک مرد هتل و عزت خود را به عنوان یک زن از دست دادم، و قبل از اینکه آن را ب دانم، در چنین شرایطی احساس شادی کردم.