من برای یک شرکت که کلاس های باله را اداره می کند کار می کنم، و من در یک سفر تجاری یک روزه با یک ارشد فوجی مسن تر بودم. - او به حال له در ارشد خود را، که زیبا بود و می تواند کار خود را انجام دهد و رئیس ایده آل است که همه حسادت بود. - احساسات او برای ارشد خود را، که ازدواج کرده است، باید به حقیقت نمی پیوندند، اما او می تواند تپش در یک سفر کسب و کار به تنهایی متوقف نمی شود. با این حال ، مذاکرات کسب و کار با شرکای کسب و کار کشیدن در برای مدت طولانی و او نتواند قطار گلوله در راه خانه. ما تصمیم گرفتیم که با عجله بمانیم، بنابراین تصمیم گرفتیم در یک اتاق خالی که موفق به پیدا کردن آن شدیم تنها بمانیم.