یک دوست زن که هرگز به عنوان یک زن از من آگاه نبود ناگهان یک شب پیش من آمد. به نظر می رسد که آنها با یک بارش ناگهانی چریکی مواجه می شوند و می خواهند در باران استراحت کنند. - وقتی که او به لباس اتاق من با تمام بدن خود را خیس تغییر، او به طور عجیبی در مورد نوک سینه های بی بند و بار خود نگران است. لحظه ای که من از دوست زن من به عنوان یک شی جنسی آگاه شد، من بزرگترین برز از زندگی من شد.