چند سالی هست که با شوهرم ازدواج کردم که صاحب املاک و مستغلاته ماری با آزار و اذیت اخلاقی از شوهرش مشکل داشت. یک روز، هنگامی که او در مورد از دست دادن جای خود، مری با تمیز کردن توسط شوهرش به دلیل یک مشتری که می خواست برای دیدن مستاجر خالی طبقه پایین ظاهر شد به او داده شد. در آنجا، مری با یک مرد جوان بی خانمان آشنا شد. "من می خواهم جایی برای تعلق." دو نفر که با وجود وضعیت های مختلف خود را در وضعیت مشابه به یکدیگر جذب می شوند، و آنها یک جلسه مخفی در یک مستاجر خالی است.