از زمانی که شوهرش 10 سال پیش فوت کرد، او با پسرش زندگی می کرد. مومو نمی توانست فرزندش را ترک کند و او را خراب کرد. -اگرچه اون حتي رابطه ي بدني هم نداشت اما قادر بود به بدنش دست بزنه یک روز، پسرم یک دوست دختر داشت، و احساسات من منفجر شد. هیچ وجهی در عشق او به پسرش وجود ندارد. من نمی خواهم عزیزانم توسط دیگران دزدیده شوند... مومو پسرش را به یک سفر چشمه آب گرم دعوت کرد. مادر، جدي ميگم... مادری که به شدت پسرش را فشار می دهد و آن را نگه می دارد ... - پسری که آن را در واژن مادرش قرار می دهد بدون اینکه آن را ایستاده ... پدر و مادر و کودکانی که به لذت در یک سفره چشمه آب گرم آرام سقوط کرد با هم هم قرار گرفتن پوست خود را چند بار ...