- ساکی که همیشه به دلیل بی جنسی بیش از حد درد می کند، در این روز توسط معلم خانه پسرش که برای بازدید از خانه اش آمده بود، در گرما قرار دارد. من بايد اينجا به عنوان نگهبان عمل کنم اگرچه من آن را در ذهن من می دانم، من می توانم غریزه من به دنبال یک مرد سرکوب نیست. وقتی ساکی پسرش را به اتاقش برمی گرداند و با معلم خانه اش تنها است، بدنش را نزدیک تر می کشد در حالی که با چشمان جادوگر به او خیره شده است.