من نگران آینده نامشخص در یک آپارتمان شرم آور است که حتی یک کلید ندارد. حتی همکلاسی های کالج من که بدون اجازه به خانه های خود می روند و سر و صداهای زیادی ایجاد می کنند از زندگی خود لذت می برند. یک روز، شینا به اتاق بعدی نقل مکان کرد، اما او از من دعوت کرد تا کاری در این مورد انجام دهم. زنی با فضای مرموز و شیرین. - من نمی توانستم در برابر زمزمه شیرین که او را خوردند، و من در رابطه جنسی با او غرق شد که من گفتم.