آی، یک دختر مکتب، هر روز توسط همان پدر در قطار مورد تحسین قرار می گرفت. حتی اگر من می خواستم به تغییر پرواز به مدرسه در صبح ، قطار چند در حومه شهر وجود دارد ، بنابراین من همیشه با بودن توسط همان پدر در همان قطار مورد اتهام قرار قرار داده است. یک روز، من به مادرم معرفی شد که یک فرد که می خواستم به ازدواج مجدد وجود دارد، اما آن بود که پدر کثمر ... - دختر مهربان که نمی تواند مقاومت در برابر زمانی که او در مورد مادرش فکر می کند شروع به سخت نه تنها در قطار بلکه در خانه.