برادرزاده که به دهاتیان کمک می کند، از عمه در موپه هیجان زده است..."این اینجا یک کثیفی است" و "این نشت خواهد کرد، پس این یامته است!". بزرگ لوله کش ترک خورده است..."چنین یک مولی بزرگ!" یک معلم پنجاه و چیزی که پدر یک دانش آموز را فجیع می کند و هم میله ها و هم توپ ها را می بلعد "با خشونت بهم می زند!". - تماس با زیردحت شوهر من خانه..."، ایجاد یک غذا، آه ~ خوب است به سخت!" - همسر بی گناه برادر شوهرش را مجبور به ..."من واقعا می خواهم آن را انجام دهد" "من آن را دوست ندارم!". بانوی بیمه عمر است که توسط پدر نا برابر از تقویم بازگشت نرم و صاف "چربی!