- او می خواست برای تشکر از معلم که دخترش کمک کرد تا از ترونس بهبود می یابند، بنابراین او به نام خانه خود را بدون گفتن مدرسه، اما معلم احساسات خاص برای مادرش است و ایکیناری ... دخترم گفت که او فقط از کیوتو بیرون آمد و مادرش تنها است، "دخترم این را گفت!؟" "آیا من نباید شخص دیگر باشم؟" یا "معلم، شما در مورد چه صحبت می کنید؟" - ناگهان، او را به پایین رانده شد، و در حالی که او چند بار بوسه، لکه در شلوار او ظاهر شد. "اوه ~ ، لطفا آن را لمس نمی کند ، من می توانم آن را تحمل نمی کند دیگر!" یک زن متاهل که پدر زنش را داشت به نارضایتی شوهرش از رابطه اش گوش می داد. سپس پدر زن ایکیناری مرا در آغوش گرفت. او تلاش می کند برای فرار، اما پس از آن زلزله می آید و او در زیر میز است ... وقتی قبلاً با او رابطه داشتم، قول دادم که دیگر هرگز این کار را نخواهم کرد، «آیا شبی با او دارید؟» ما هر دو 53 در حال حاضر..." ناگهان، زلزله و دو پنهان در زیر میز. - "این فقط کمی خوب است، من پس انداز و بازنشستگی من انجام ..." "پدر، که ...، آه نه!" در نهایت، همسر باز موی سر خود را و تحریک می خواستم. شامل 2 قسمت