زن کیو که بوی چرند خود را توسط داکتر می داد، شهوت انگیز شد و گفت: «آن را در بدنم قرار بده!» کارمند حسابداری تقلبی توسط مدیر عامل و روی شاه بلوط توسط مدیر عامل، "به من نشان بده!" - زیردي شوهرش که اخراج شده بود به يه چوب گوشت اصابت کرد و گفت: "نه، بس کن!" همسری که جسدش توسط برادر شوهرش با بدنش به آتش زده شد "بیشتر در پشت ~!" جمع آوری بدهی خیره در منطقه شرمگاهی همسرش و می گوید: "من خجالت زده، من می توانم آن را دیگر نمی ..."، در آغوش مادر زن من و قرار می دهد سخت در ترک ..."این بزرگتر از شوهرم، من قصد دارم به شکستن!"