مادری که یک معلم مدرسه کرام را به خانه آورد که برای برداشتن یک کتاب مرجع که به پسرش قرض داده بود، آمده بود. به دلایلی، معلم در مورد مادرش می داند، که در شرایط خوبی با شوهرش نیست. "مادر، آیا شما در مورد طلاق فکر نمی کنم؟" او می پرسد که او در آغوش مادرش. "نه، قربان... این سرد نیست!" - مادرش وقتی ناگهان مجبور به بوسه می شود، شگفت زده و گیج می شود، اما می گوید: «لطفاً تمام عرق مادرت و آب مرد را به من بده!» نه..." - مادرش همه چیز را در لذت خود را برای اولین بار در مدت زمان طولانی فراموش می کند ... برادر شوهرم به توکیو آمد و در خانه زن و شوهر برادرم ماند، اما برادر کوچکترم در یک سفر کاری ناگهانی بود و با دخترش تنها مانده بود. اون شب، برادر شوهر مستم... برادر شوهرم که به حد صبر خود رسیده است، به خواهرش می رود که در کنار او می خوابد. "آهه - خواهری که همچنان توسط برادر شوهرش تیک تیک می شود و در نهایت بارها و بارها سر و صدا می کند. - برادر زن فعال جنسی و خواهر لذیذ نا امید خواهد شد در نهایت ... شامل 2 قسمت