در تابستان که پدر و مادرم دور بودند، هدیه تولد برادرم یک قلم مو با برادرم، زعفران گال آلیس بود. -من بکارتم رو ازم گرفتم و همه چيز رو در مورد سرنگ کردن يکي بهم ياد دادم من هیچ چیز در مورد رابطه جنسی نمی دانم، اما من یک تکنیک است که می تواند من را در هر زمان در هیچ زمان سرنگ یاد گرفتم. همانطور که او بهبود یافته است، ذهن و بدن آلیس شروع به تکیه به سمت من، و به تدریج او شروع به دنبال یکدیگر مانند دوستداران.