تا جایی که من به یاد دارم، مادرم دیگر در این دنیا نبود. من مدت زیادی است که با پدرم زندگی می کنم. من نمی توانم به اندازه کافی از پدرم تشکر کنم. چنین پدری دوباره با آقای ایونا ازدواج کرد. او جوان و زیبا بود، و من هیجان زده بودم. ایونا که می خواهد بچه دار شود، هر شب با پدرش سکس می کرد و صدای صدایش به جلوی اتاق درز می کرد. بیش از حد جنسی