به دلیل شکار کار، من به پایان رسید تا اقامت در خانه یکی از بستگان در توکیو. بیا به آن فکر می کنم، من تعجب می کنم اگر خواهر آنا، که من با بازی زمانی که من یک کودک بود، به خوبی انجام می دهند، و یا اگر او در حال حاضر به تنهایی زندگی می کنند ... -فکر کردم، ولي من هيکنيتو بودم ! - او یک خواهر بزرگتر ارتباط برقرار است که می تواند تماس چشمی با من را ندارد، اما او نمی تواند کمک کند اما آگاهانه از بدن خود را با یک مخزن بالا با نوک سینه شناور و لباس های هموار شهوانی از شلوارک. - در یک نقطه، او شاهد بلوغ بیش از حد شدید خواهرش است که او را نا امید می کند، و آن را گرفتار شده است. اگر شما آماده به عصبانیت، شما می گویند، "من، بیش از حد، بدن یک مرد ... من می خواهم آن را ببینید..."