در یک روز نیمه تابستانی که موج گرمای رکورد شکن ادامه می یابد، دامادش، شینجی که به عنوان عضو جامعه به توکیو نقل مکان کرده است، برای اولین بار در حدود سه سال گذشته به خانه والدینش بازگشته است. میو که برای شوهرش سوگواری می کرد و تنها زندگی می کرد، خوشحال بود که دوباره با شینجی متحد شد، اما شینجی تا حدودی ابراز ناراحتی کرد. به نظر می رسید که شینجی هم از نظر جسمی و هم از نظر ذهنی با تکان دادن نامزدش صدمه دیده است. - میو می خواهد شینجی را تشویق کند، بنابراین او بدن عرق کرده خود را به آرامی در آغوش می گرفت. با این حال، لحظه ای که سر شینجی با سینه مادر شوهرش در تماس نزدیک شد، او به عنوان یک زن به شدت از آن آگاه شد.