پیش از فارغ التحصیلی در سال آینده، دوست پسرش یوتا او را بوسند، اما او هنوز این کار را نکرده است. او وعده داده بود که رابطه فیزیکی خود را تنها به عنوان یک بزرگسال آغاز خواهد شد. وقتی ریمو برای بازی به خانه دوست پسرش می آید، با پدر یوتا ملاقات می کند و با او مهربانانه رفتار می شود که انگار دخترش است. در آن روز قطار متوقف می شود و ریمو نمی تواند به خانه برود، بنابراین او باید یک شبه با عجله بماند. روز بعد، در نبود یوتا، تورو به ریمو یک آرودیسیاک می دهد.