یک روز ساجی، دانشجوی کالج، توسط زنی به نام هنان که از کنار جایی که در خیابان فرو ریختند می گذرد، مراقبت می شود. پس از آن، هنان در بازدید خانگی زو جی شروع به سرو غذای خانگی کرد، اما به دلایلی وقتی غذا را می خوردند، نتوانست جلوی نعش خود را گرفت. زو جی نمی تواند او را مهار کند و به هنان نزدیک می شود، اما او مردد است. با این حال ، در آن لحظه ، هنان به حال چهره خوشحال...