یک هماری کینوشیتا (زیرديده) عادی که برای یک آژانس تبلیغاتی کار می کند. او تحسین شدیدی برای کانا موریساوا، یک زن حرفه ای زیبا که در حال توازن کار و خانواده بود، داشت. یک روز، وقتی که این دو به یک سفر کاری رفتند، کینوشیتا توسط مدیر موریساوا راه اندازی شد و به یک اتاق مشترک تبدیل شد، جایی که به او آموخته شد که چگونه یک لزبین باشد. از آن زمان، شوهرم، آموزش مدیر موریساوا، باعث شده است که من به لیلی سقوط هر دو جسمی و ذهنی، و من به طور کامل به لزبین ها معتاد بود تا زمانی که من در نهایت به یک حیوان خانگی تبدیل شد ...