روزهای ممنوعه توسط یوری، دختر تند و زننده که در یک خانواده ثروتمند بزرگ شده است، و یک پیشخدمت که ملایم است اما پنهان تمایلات خود را. هنگامی که پدر و مادرش به خارج از کشور سفر می کنند، هر دو آنها روز خود را به تنهایی آغاز می کنند. پیشخدمت نمی تواند جسد یوری را که در حال رشد بود تحمل کند و او را در یک فروشگاه زندانی می کند. - "پدر بزرگ، چرا ..." - یک پیشخدمت که می دهد آموزش چسبنده به یوری، که گیج شده است، یک عمل در یک زمان. بوسه، موی سر، بی اختیاری، و رابطه جنسی... سرانجام یوری با یک پیرمرد لکه دار شد و قلبش را بخشید. #班長P