زندگی در یک آپارتمان قدیمی با یک مادر مجرد، مشکل او وجود یک خانه زباله بد بو در کنار خانه بود. یک روز، من متوجه شدم که درب اتاق بعدی باز بود و از روی کنجکاوی زیرچشمی نگاه کرد. سپس، ناگهان، پیرمرد کثیف با نیروی قوی به اتاق کشیده می شود. - او به طور ناگهانی در سراسر بدن خود را مهار و licked, بی قاره به دلیل ترس, منی بوکاک بیهوده است, و شات واژن چند بار. پس از آن، او محدود شد و آموزش لذت دریافت کرد، اما دختر تغییر ...