میکی که صحنه بلوغ دوست پسرش، کوسوکه را دید، که برای ماندن در خانه آمد. میکی که توسط کوسوکه خجالتی تیک تیک شده بود، او را با همراهی او برای شام گمراه کرد. جی پو نا برابر کوسوکه که در یک ضربه یک بار جا نمی شود، بارها بدن میکی را می بلعد و انزال را تکرار می کند. - پس از آن روز، او همچنان به یک رابطه فیزیکی با کوسوکه، که خانه اش را چند بار بازدید می کند، اما بدن میکی در نهایت شروع به فریاد زدن در طبیعت نا برابر خود را.