من یک دانشجوی کالج هستم که در یک آپارتمان بورو زندگی می کنم بدون هیچ آینده ای. یک روز، وقتی که من روز هایم را بدون رویا و امید به دانشگاه می گذراندم، ریو به اتاق بعدی نقل مکان کرد. من توسط یک زن با خنده مانند نورد زنگ و ظاهر کودکانه مجذوب شد، اما یک فضای مرموز. -اون از من دعوت مي کنه که با چيزي کاري بکنم من نمی توانستم در برابر زمزمه های شیرین که باعث شد سرم من از بین بروم مقاومت کنم، و همانطور که به من گفته شد، من در لانه کردن سکس با یک زن متاهل غرق شدم.