- مادر شوهری که هیجان زده و شهوت انگیز است و برای بدن یک مرد هجو می کند. با اینکه احساس گناه میکنه، دوباره یه مرد می خواد. دخترم به خرید رفت و با دامادش تنها بود. - مادرم که تحریک می خواهد، نمی تواند هیجان را به تنهایی تحمل کند ... - قسمت دوم: دامادم فکر می کرد که در این کار بد است و نمی تواند دامادش را دعوت کند. "چرا شما را بررسی کنید اگر آن را بد است؟" و مادرم که رابطه با داماد خود را ... قسمت سوم: وقتی با دامادم تنها بودم، به مشکلات زندگی شبانه ام با دخترم گوش دادم. - در حالی که ساخت بهانه ای برای فقط مالش دست خود را به عنوان یک محاکمه، او با بدن خود هموار ... قسمت چهارم: من با دامادم شام می خوردم. داماد الکول را روی چرند خود ري کرد. مادرم با عجله تلاش می کند تا شلوار خود را در آورد و متوجه آلت تناسلی مرد راست داماد خود را ...