من در بین روزهای پر مشغله ام از یک کلینیک روانپزشکی دیدن کردم. یوکو که به دلیل سینه های بزرگ از شانه های سفت رنج می برد، خود را به یک روانپزشک تسلیم کرد و از زمان خوب شدن لذت برد. با این حال ، دست chiropractor به تدریج شروع به تحریک مکان های حساس... وقتي سعي کردم امتناع کنم خيلي دير شده بود سرم در مقابل تکنولوژی الهی روانپزشک خالی است. بدن نیز حرکت نمی کند. - یوکو با یک حمله با اشاره به ماهی مرکب است که می بیند که نا امیدی او جدی تر از شانه های سفت او است.