- همسر جوانتر که از عشق به من فرار کرد که همه چیز در مورد کار بود و دختر جوان خود را پشت سر گذاشت. من با کارهای خانه و مراقبت از کودکان باقی مانده بود ، بنابراین هر روز من در از دست دادن به عنوان آنچه باید انجام دهید. با این حال ، زمانی که من از چنین وضعیت رقت انگیز آموخته ، من امیدوار بودم که دوستان مادرم در محله مراقبت از من. غم میز غذاخوری ما یک موضوع داغ در میان همکلاسی های دخترم شد، و یکی پس از دیگری، مادرم پیشنهاد داد که آن را به من بدهد. - من بی فایده سابقه دوستی جنسی است که مادرم طول می کشد مراقبت از زندگی و فعالیت های جنسی من!