به جای پدر و مادرش که به سفر می رود، بهترین دوست مادرش، نینا، از او مراقبت خواهد کرد. - یک بدن انفجاری که همه با چهره ای با وقار و زیبا به آن پرچیده شده اند. - اتاق یک فرد بالغ که به کوچکترین نگاه کوجی که به نظر می رسد نیش می زنند توجه نمی کند. کوجی که در یک فوری عاشق او شد، به شدت سرش را می چرخاند تا ببیند آیا می تواند به نحوی آن را به فضای خوبی بیاورد یا نه. اما برای نینا، او یک طفل است. کوجی که اگر به هر حال با او برخورد نمی شد ناامید شد، به داد و بی داد دزدی لباس زیر نینا می رود. نینا که فکر می کرد فساد کوجی زیباست، به آرامی او را در آغوش گرفت و گفت: «این کودکی است که نمی توان به او کمک کرد، من به شما یک مکان مخفی می گویم که زنان را خوشحال می کند.»