-اون اشتباهات خودش رو تحت فشار قرار ميده و پر از آزار قدرته و بدترين ريسه فقط يک دختر داره من او را در خانه رئیسم به طور شانسی ملاقات کردم. من می توانم انتقام از رئیس من را ندارد ... به اين بچه... ظاهرا نوک سینه ها توسعه نیافته اند. من نمی توانستم کمک کنم اما با آن بازی کنم. - در ابتدا، او خودداری کرد، اما او بی امان نوک سینه های خود را گره زده بود و در نهایت به اوج خود رسید. - دخترم برای اولین لذت به نوک گردن ایکی معتاد است ...