«آن زن زن کثیفی نیست که بانوی دفتری را در خانه ما اعزام کند، شوهرش نخبه است، زیباست و پول دارد. پس چرا فکر میکنی ما اینقدر سخت کار می کنیم؟ این به ما نگاه کردن و حمام کردن در لذت! من نمی خواهم به یک شات ضربه!" کارمندانی که به سمت چپ منتقل شدند، پول شرکت را مبل کردند و به یک سفر جعلی شرکت رفتند. میو، که بدون دانستن آن به سفر پیوست...