خواهر خجالتی من یک دوست را به طور غیر معمول به خانه آورده بود. وقتی به او سلام کردم، خواهرم به نظر می رسید که درخواست کمک می کند. وقتی به داستان گوش دادم، وسط دعوت شدن به بازاریابی چند جهانی توسط یکی از دوستان دانشگاه بودم! من در مورد ترک خواهر من، که در برابر هل دادن آسیب پذیر است، و امتناع او را به جای فکر، اما این دوست دیوانه زیبا است، این طور نیست؟ و این یک الاغ بزرگ است! - من علاقه ای به چند در همه نیست ، اما من بوی عضویت و خواسته برای دیدن شلوار من ، کردم در پو ، و آن را به حالت بین وقفه ای آورده! - او چند دختر بود که گیج شده بود ، اما او با او با کلمات سحر و جادو گفت : "من قصد دارم برای پیوستن به!! - آن را وارد کنید که با رابطه جنسی خام بین وقفه ای از درج از طریق شلوار مرطوب کردم! - من معتقد بودم که MLM یک کسب و کار خوب است و من توسط بزرگ اسیر تا زمانی که مغز شو از یک دانشجوی دختر کالج که شکی نیست حل شده است!